در ابتدای پست “ کاربرد مدل در فهم علل پدیدهها” جمله زیر را نوشتم:
«در پست قبل در مورد مدل ذهنی صحبت شد و معایب و مزایای مدل ذهنی عنوان شد.»
و بعد از نوشتن فعل شد دوم، کمی وسواس برای نوشتن یک فعل یکسان در یک خط داشتم. اما به یاد متن زیر افتادم که قبلا در Linkedin در مورد تکرار فعل ها خوانده بودم:
فعلها را تکرار کنید و نترسید یکی از ویژگیهای زبان پهلوی که در زبان فارسی دری هم باقی ماندهاست تکرار فعل است. در زبان پهلوی جملهها کوتاه بودهاند و تکرار یک فعل در چندین جملهی پیاپی ویژگی این زبان است نه ایراد یا اشتباهی درآن. تکرار فعل در زبان فارسی دری هم باقی ماندهاست و نیازی نیست در نوشتار از آن پرهیز کنید و برای این پرهیز از فعلهای نادرست استفاده کنید چرا که تکرار فعل به ساختار و زیبایی نوشتار آسیبی نمیرساند.
همین موضوع بهانهای شد تا کمی به دنبال این تکرارها در زبان فارسی بگردم و قسمتهای شیریناش را بنویسم. سه مقاله در این مورد انتخاب کردهام و تکرارهای زیر را از آنها گرد هم آوردم. لینک منابع را در انتها نوشتهام.
تحلیل فرایند تکرار کامل
در اولین مقاله با عنوان « تحلیل صوری و معنایی فرایند تکرار کامل در زبان فارسی» تکرار اسم و قید و صفت و فعل و … به چند دسته تقسیم شده و آمده است که در زبان فارسی فرایند تکرار به دو مقوله اصلی تقسیم میشود: ۱) فرایند تکرار کامل و ۲) فرایند تکرار ناقص. هرگاه پایه بهطور کامل تکرار شود آن را تکرار کامل مینامند، و اگر تنها بخشی از پایه تکرار شود تکرار ناقص نامیده میشود. تکرار کامل ناافزوده و تکرار کامل افزوده دو دسته بندی است که در ادامه مثالهایی برای این دو حالت تکرار آورده شده است:
تکرار کامل ناافزوده:
فرایند تکرار کامل ناافزوده تنها با تکرار کامل پایه صورت میگیرد و کلمه عینا تکرار میشود:
نمونههایی از تکرار اسم عبارتند از: پله پله، تکّه تکّه، دسته دسته، ریش ریش، سوسو، حلوا حلوا، جیغ جیغ، دل دل ، هوار هوار، مور مور، گل گل، قطره قطره، خال خال ، مشت مشت.
برخی از این واژههای مکرر بهتنهایی نمیتوانند معنای جدیدی را منتقل کنند. بلکه میباید در کنار یک واژه دیگر (همکرد) قرار گیرند تا بتوانند معنای جدیدی را القا کنند و بتوان در برابر آنها مترادفی معنایی گنجاند. چنانچه واژههای سو سو، حلوا حلوا، جیغجیغ، دل دل ، هوارهوار، مورمور و دیگر واژه هایی از این قبیل که با همکردهای «زدن»، «کردن» و«شدن» به کار میروند، (اسم مصدر هستند که همکرد آن ها حذف شده است)
نمونههایی از تکرار صفات به شرح زیر است: پارهپاره، ریزریز، پرسانپرسان، یکیک، گرمگرم، دستیدستی، بریدهبریده، بلندبلند، گنده گنده، تیزتیز، تازهتازه.
نمونههایی از کاربرد قید تکرار عبارتاند از: آهستهآهسته، یواش یواش ، لرزانلرزان، گریانگریان، خندانخندان، تندتند، کمکم. در این ساختها، معنای ترکیب اغلب بیان حالت و کیفیت عمل و تداوم را منعکس میکند. در واقع عمل یا حالتِ تکرار شده لحظهای نبوده بلکه تداومی و زمانبر است. در ساخت های تکرار گاهی اوقات معانی در تقابل با یکدیگر قرار میگیرند. بهعنوان مثال ، در نمونههای تندتند، گریانگریان و خندانخندان افزایش شدت و در نمونههای آهستهآهسته و یوواش یواش؛ کاهش شدت تداعی میشود، که در این نمونهها معنای افزایش و کاهش در پیوند با پایه آنها درک میشود.
مصادیق تکرار صوت این است: آخآخ، بهبه، وایوای، هیهی، اهاه. این واژههای مکرر محصول ترکیب صوت مرکب است که معنی و مفهوم آن اغلب برای بیان کیفیت حالات روحی و روانی فرد بهکار میرود.
نمونههای این تکرار به شرح زیر است: پچ پچ ، پیفپیف، جلنگجلنگ، جیرجیر، پلقپلق، شُرشُر، پِتپِت، وزوز، گُرگُر، هُرهُر،تُلوب تُلب. حاصل ترکیب این فرایند اسم مرکب است که مفهوم تداوم، افزایش، تکرار، شدت و تدریجی بودن را القا میکند.
مواردی از این نوع تکرار در فهرست زیر آمده است: بگیر بگیر، بچاپ بچاپ ، برو برو، بکش بکش، بزن بزن. عناصر این فرایند فقط افعال مفرد در وجه امری را دربرمیگیرد. این فرایند همانند برخی از الگوهای دیگر از زایایی بالایی برخوردار است و این ساخت را برای نشان دادن دفعات زیاد انجام فعلی که تحت فرایند تکرار قرار میگیرد استفاده میکنند.
نمونههای این تکرار عبارتند از: پاورچین پاورچین، نوکپا نوکپا، درهم برهم، کورما کورما ، گلچین گلچین. کاربرد اغلب ترکیبات این فرایند در زبان فارسی عامیانه است و مقوله دستوری آن قید مرکب است و مفهوم تدریج، آشفتگی و بینظمی را بیان میکند.
مواردی از اینگونه تکرار در زیر آمده است: چه کنم چه کنم، منم منم
تکرار کامل افزوده
تکرار کامل افزوده نیز به صورت های افزوده کامل میانی و افزوده کامل پایانی دسته بندی شده اند که در ادامه به ترتیب مثالهایی برای این دو دسته آورده شده است.
- همراه با تکواژ میانی «به»/be/
نمونههای آن عبارتند از: دقیقهبهدقیقه، بغلبهبغل، لنگهبهلنگه، حرفبهحرف، لا به لا، جا به جا، روز به روز، روبهرو، لحظهبهلحظه، ساعتبهساعت، سال به سال، نسل به نسل، تنبهتن، سر به سر، رنگبهرنگ.
- همراه با تکواژ میانی «در»/dar/
نمونههای آن چنین است: شکندرشکن، پیدرپی، تودرتو، پیچ درپیچ ، دست در دست، رو در رو، صف درصف، نسل در نسل.
در این الگو واژههای مکرر معمول در مقولههای صفت و قید مرکب ظاهر میشوند و از منظر معنایی میتوان گفت اغلب واژههای ساخته شده از راه تکرار مفهوم توالی، کثرت، تداخل، اتصال و تقابل را منعکس میکنند.
- همراه با تکواژ میانی «تو» /tu/
مصادیق آن به شرح زیراند: حرفتوحرف، چشمتوچشم، شاخ توشاخ، شیرتوشیر، خرتوخر. در این الگوی تکرار واژه مکرر شیرتوشیر و خرتوخر هردو به معنی بینظمی و آشفتگی و هرج ومرج است اما کاربرد آن در محیطهای مختلف متفاوت است.
- همراه با تکواژ میانی «تا»/ta/
نمونههای آن عبارتند از: دورتادور، قافتا قاف، سال تا سال، شب تا شب. در این ترکیبها تکرار اسم با تکواژ میانی «تا» در نقش قیدی ظاهر شده است و کاربرد آن اغلب در مفهوم کثرت، تداوم، شمولیت و فراگیری و ندرت به کار میرود.
- همراه با تکواژ میانی «و»/o/
مواردی از آن عبارتند از: تلک و تلک، هنّ و هن، فنّ و فن، گُرّ و گُر، فرت و فرت، ورّ و ور. به عنوان مثال هنّ وهن کردن مفهوم کنایی خستگی مفرط را بیان میکند.
- همراه با تکواژ میانی «مَ » /ma/ نهی
در این ترکیب ها تکرار فعل امر ساده، یکی مثبت و دیگری منفی به همراه تکواژ میانی «مَ » /ma/ در نقش اسم ظاهر میشوند مانند کشمکش، کنمکن و کاربرد آن در مفهوم تقابل و امرونهی است.
- همراه با تکواژ میانی «از» /az/
نمونههای آن عبارتست از: بندازبند، قدم ازقدم، لب ازلب، یکیازیکی.
- همراه با تکواژ میانی «نَ »/na/
نفی مصادیق آن اینگونه است: پختهنپخته، جویدهنجویده، بریدهنبریده، رفته نرفته، گفته نگفته، شسته نشسته، خواسته – نخواسته، دیده ندیده، جوشیده نجوشیده، رسیده نرسیده.
مثال هایی از تکرار افزوده کامل پایانی
همراه باپسوند «-ان» /an/
نمونههای آن عبارتند از: خندخندان، کشکشان، لنگل نگان، ناوناوان، غژغژان،چرخ چرخان ، لرزلرزان.
در این فرایند پس از واژه مکرر پسووند «-ان» افزوده شده که در نمونه های فوق نشاندهنده حالت است.
۲) همراه با پسوند « َ–ک» /ak/
تعدادی از رخدادهای آن عبارتند از:
خوش خوشک، نرمنرمک، بادبادک، غلغلک، غارغارک، روروک، جیرجیرک، نمنمک.
نمونه های دیگری از این تکرار افزوده کامل پایانی عبارت اند از پسوندهای «اکی، و ،ی، ه» که کلمات «راستراستکی، هولهولکی، سُرسُرکی، زورزورکی، غلغلکی، زیرزیرکی.» و «پخپخو ، لقلقو، هافهافو، نقنقو، زقزقو، غرغرو، جیغجیغو.» و «خال خالی، خطخطی، چل چلی، کُرکُری، فرفری، هُرهُری، سَرسَری، شُلشُلی، نازنازی، نمنمی.» و «فش فشه، چهچهه، غلغله، سُرسُره، جغجغه، غرغره، قهقهه، وروره.» نمونه هایی از این افزودهها هستند.
تکرار در شعر شاملو
در گریزی دیگر در مقاله ای با نام « کارکرد واج آرایی و تکرار در موسیقی و شعر احمد شاملو» با دسته بندی کردن موسیقی شعر فارسی به چهار قسمت موسیقی بیرونی (وزن عروضی)، موسیقی کناری (قافیه و ردیف)، موسیقی درونی (بدیع لفظی) و موسیقی معنوی (بدیع معنوی) آن دسته از آرایههای ادبی و اشعار شاملو که عناصر سازندهی آنها بر تکرار استوار است را بررسی و نقش این عناصر در ایجاد موسیقی درونی شعر را نشان داده است. خواندن اصل مقاله روح مطلب را بهتر بیان میکند و از خلاصه نویسی در این مورد خودداری میکنم و به چند تکه شعر از این مقاله اکتفا میکنم.
چندان که آفتاب بر آمد / چنان چون شبنمی/ پریده بود.
… که پاسخی به درستی بشنوید/ به درشتی بشنوید؟
انسان خداست/ حرف من این است/ گر کفر یا حقیقت محض است این سخن/ انسان خداست آری این است حرف من
اکنون که زیر ستاره دور/ بر بام بلند/ مرغ تاریک است/ که میخواند… اکنون که جدایی گرفته سیم از سنگ و حقیقت از رویا… اکنون که مسلک خاطره ای بیش نیست/ یا کتابی در کتابدان
… تجربهای است/غم انگیز/ غم انگیز/ به سالها و به سالها و به سالها…
آنگاه/ جهان به تمامی/ زمین و زمان به تمامی/ آسمان به تمامی….
تکرار در فصاحت بوستان
همینطور در مقالهای دیگر با عنوان «بررسی تاثیر تکرار در فصاحت بوستان» تکرار را در چهار بخش ۱) تکرار از دید بدیع شناسان ۲)پیوند دیالیکتیکی ذهن و زبان در شعر تعلیمی ۳)تکرار بدیعی در بوستان ۴) تکرار به عنوان عنصری معنا شناختی مرتبط با علم معانی در بوستان بررسی شده است.
شرح این آتش جانسوز نگفتن تا کی سوختم سوختم این راز نهفتن تا کی (وحشی بافقی)
ای به چشمت چشمه چشمه رازها پهنه پهنه راز در آوازها (محمود کیانوش)
ادبیات تعلیمی یا اثر تعلیمی، اثری است که دانشی را برای خواننده تشریح کند، یا مسائل اخلاقی، مذهبی و فلسفی را به شکل ادبی عرضه دارد ازین رو شاعر به جای درگیر شدن با فرم و صورتهای ادبی، دغدغهی بیان و انتقال پیام اخلاقی یا اندیشهی ایدئولوژیک نهفته در ذهن خود را دارد. تکرار موضوع برای بیان تعلیمی مطالب به کار میرود. تکرار در شعر و نوع تعلیمی ابزارب برای تاکید است، یعنی گوینده پیش از آنگه به زیباییشناسی این آرایهی ادبی توجه داشته باشد، به تاکید برخاسته از آن تکرار میاندیشد؛ زیرا هر تکراری مبین تاکید است.
مشو تا توانی ز رحمت بری که رحمت برندت چو رحمت بری
توانگر خود آن لغمه چون میخورد چو بیند که درویش خون میخورد
مکن تا توانی دل خلق ریش وگر میکنی، میکنی بیخ خویش
کسی از سربزرگی نباشد به چیز کدو سربزرگ باشد و بی مغز نیز
در انتها آرایهی تکرار در بوستان سعدی به عنوان یک اثر تعلیمی اخلاقی، در دو قلمرو علم بدیع و علم معانی شکل میگیرد. تکراری که مربوط به حوزهی بدیع است، بیشتر بعد موسیقیایی و زیبایی شناسانه دارد و از سطح کلام فراتر نمیرود. اندیشهی اخلاقگرایانه و تعلیمی سعدی نیز در تکرار معنا شناختی با هدف انتقال اندیشه از طریق کاربرد تکرار است.
ازین به بعد در هنگام تکرار یک کلمه در گفتار یا حین نوشتن یک متن به یاد زیباییهای تکرار و ظرفیتهای استفاده از تکرار در زبان باشیم و از این موضوع برای بهتر نوشتن استفاده کنیم.
مراجع
پست لینکدین را از خانم دکتر مونا دژبان مدیر گروه تولید محتوای واژهبان نقل قول کردم که آدرس وبسایتشون http://vajeban.com هست و کسب و کار جالبی رو اداره میکنند.
مقاله اول :
دکتر محمد دبیرمقدم ( استاد زبان شناسی دانشگاه علامه طباطبایی)، سیما ملکی (دانشجوی دکترای زبان شناسی دانشگاه علامه طباطبایی) که البته انشالله تا الان فارغ التحصیل شدهاند- «تحلیل صوری و معنایی فرایند تکرار کامل در زبان فارسی» – مجله زبانشناسی و گویشهای خراسان، دانشگاه فردوسی مشهد، علمی-پژوهشی، شماره پیاپی ۱۴- بهار و تابستان
مقاله دوم:
دکتر مسعود روحانی،محمد عنایتی قادیکلایی – « کارکرد واج آرایی و تکرار در موسیقی و شعر احمد شاملو» – فصلنامهی پژوهشهای ادبی سال ۷ شماره ۲۷ تابستان ۱۳۸۹
مقاله سوم:
بتول واعظ، روغیه کاردل ایلواری – «بررسی تاثیر تکرار در فصاحت بوستان»- مطالعات ربانی بلاغی- سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۰٫ شماره چهارم
از تکرار نترسید
در ابتدای پست “ کاربرد مدل در فهم علل پدیدهها” جمله زیر را نوشتم:
«در پست قبل در مورد مدل ذهنی صحبت شد و معایب و مزایای مدل ذهنی عنوان شد.»
و بعد از نوشتن فعل شد دوم، کمی وسواس برای نوشتن یک فعل یکسان در یک خط داشتم. اما به یاد متن زیر افتادم که قبلا در Linkedin در مورد تکرار فعل ها خوانده بودم:
همین موضوع بهانهای شد تا کمی به دنبال این تکرارها در زبان فارسی بگردم و قسمتهای شیریناش را بنویسم. سه مقاله در این مورد انتخاب کردهام و تکرارهای زیر را از آنها گرد هم آوردم. لینک منابع را در انتها نوشتهام.
تحلیل فرایند تکرار کامل
در اولین مقاله با عنوان « تحلیل صوری و معنایی فرایند تکرار کامل در زبان فارسی» تکرار اسم و قید و صفت و فعل و … به چند دسته تقسیم شده و آمده است که در زبان فارسی فرایند تکرار به دو مقوله اصلی تقسیم میشود: ۱) فرایند تکرار کامل و ۲) فرایند تکرار ناقص. هرگاه پایه بهطور کامل تکرار شود آن را تکرار کامل مینامند، و اگر تنها بخشی از پایه تکرار شود تکرار ناقص نامیده میشود. تکرار کامل ناافزوده و تکرار کامل افزوده دو دسته بندی است که در ادامه مثالهایی برای این دو حالت تکرار آورده شده است:
تکرار کامل ناافزوده:
فرایند تکرار کامل ناافزوده تنها با تکرار کامل پایه صورت میگیرد و کلمه عینا تکرار میشود:
نمونههایی از تکرار اسم عبارتند از: پله پله، تکّه تکّه، دسته دسته، ریش ریش، سوسو، حلوا حلوا، جیغ جیغ، دل دل ، هوار هوار، مور مور، گل گل، قطره قطره، خال خال ، مشت مشت.
برخی از این واژههای مکرر بهتنهایی نمیتوانند معنای جدیدی را منتقل کنند. بلکه میباید در کنار یک واژه دیگر (همکرد) قرار گیرند تا بتوانند معنای جدیدی را القا کنند و بتوان در برابر آنها مترادفی معنایی گنجاند. چنانچه واژههای سو سو، حلوا حلوا، جیغجیغ، دل دل ، هوارهوار، مورمور و دیگر واژه هایی از این قبیل که با همکردهای «زدن»، «کردن» و«شدن» به کار میروند، (اسم مصدر هستند که همکرد آن ها حذف شده است)
نمونههایی از تکرار صفات به شرح زیر است: پارهپاره، ریزریز، پرسانپرسان، یکیک، گرمگرم، دستیدستی، بریدهبریده، بلندبلند، گنده گنده، تیزتیز، تازهتازه.
نمونههایی از کاربرد قید تکرار عبارتاند از: آهستهآهسته، یواش یواش ، لرزانلرزان، گریانگریان، خندانخندان، تندتند، کمکم. در این ساختها، معنای ترکیب اغلب بیان حالت و کیفیت عمل و تداوم را منعکس میکند. در واقع عمل یا حالتِ تکرار شده لحظهای نبوده بلکه تداومی و زمانبر است. در ساخت های تکرار گاهی اوقات معانی در تقابل با یکدیگر قرار میگیرند. بهعنوان مثال ، در نمونههای تندتند، گریانگریان و خندانخندان افزایش شدت و در نمونههای آهستهآهسته و یوواش یواش؛ کاهش شدت تداعی میشود، که در این نمونهها معنای افزایش و کاهش در پیوند با پایه آنها درک میشود.
مصادیق تکرار صوت این است: آخآخ، بهبه، وایوای، هیهی، اهاه. این واژههای مکرر محصول ترکیب صوت مرکب است که معنی و مفهوم آن اغلب برای بیان کیفیت حالات روحی و روانی فرد بهکار میرود.
نمونههای این تکرار به شرح زیر است: پچ پچ ، پیفپیف، جلنگجلنگ، جیرجیر، پلقپلق، شُرشُر، پِتپِت، وزوز، گُرگُر، هُرهُر،تُلوب تُلب. حاصل ترکیب این فرایند اسم مرکب است که مفهوم تداوم، افزایش، تکرار، شدت و تدریجی بودن را القا میکند.
مواردی از این نوع تکرار در فهرست زیر آمده است: بگیر بگیر، بچاپ بچاپ ، برو برو، بکش بکش، بزن بزن. عناصر این فرایند فقط افعال مفرد در وجه امری را دربرمیگیرد. این فرایند همانند برخی از الگوهای دیگر از زایایی بالایی برخوردار است و این ساخت را برای نشان دادن دفعات زیاد انجام فعلی که تحت فرایند تکرار قرار میگیرد استفاده میکنند.
نمونههای این تکرار عبارتند از: پاورچین پاورچین، نوکپا نوکپا، درهم برهم، کورما کورما ، گلچین گلچین. کاربرد اغلب ترکیبات این فرایند در زبان فارسی عامیانه است و مقوله دستوری آن قید مرکب است و مفهوم تدریج، آشفتگی و بینظمی را بیان میکند.
مواردی از اینگونه تکرار در زیر آمده است: چه کنم چه کنم، منم منم
تکرار کامل افزوده
تکرار کامل افزوده نیز به صورت های افزوده کامل میانی و افزوده کامل پایانی دسته بندی شده اند که در ادامه به ترتیب مثالهایی برای این دو دسته آورده شده است.
نمونههای آن عبارتند از: دقیقهبهدقیقه، بغلبهبغل، لنگهبهلنگه، حرفبهحرف، لا به لا، جا به جا، روز به روز، روبهرو، لحظهبهلحظه، ساعتبهساعت، سال به سال، نسل به نسل، تنبهتن، سر به سر، رنگبهرنگ.
نمونههای آن چنین است: شکندرشکن، پیدرپی، تودرتو، پیچ درپیچ ، دست در دست، رو در رو، صف درصف، نسل در نسل.
در این الگو واژههای مکرر معمول در مقولههای صفت و قید مرکب ظاهر میشوند و از منظر معنایی میتوان گفت اغلب واژههای ساخته شده از راه تکرار مفهوم توالی، کثرت، تداخل، اتصال و تقابل را منعکس میکنند.
مصادیق آن به شرح زیراند: حرفتوحرف، چشمتوچشم، شاخ توشاخ، شیرتوشیر، خرتوخر. در این الگوی تکرار واژه مکرر شیرتوشیر و خرتوخر هردو به معنی بینظمی و آشفتگی و هرج ومرج است اما کاربرد آن در محیطهای مختلف متفاوت است.
نمونههای آن عبارتند از: دورتادور، قافتا قاف، سال تا سال، شب تا شب. در این ترکیبها تکرار اسم با تکواژ میانی «تا» در نقش قیدی ظاهر شده است و کاربرد آن اغلب در مفهوم کثرت، تداوم، شمولیت و فراگیری و ندرت به کار میرود.
مواردی از آن عبارتند از: تلک و تلک، هنّ و هن، فنّ و فن، گُرّ و گُر، فرت و فرت، ورّ و ور. به عنوان مثال هنّ وهن کردن مفهوم کنایی خستگی مفرط را بیان میکند.
در این ترکیب ها تکرار فعل امر ساده، یکی مثبت و دیگری منفی به همراه تکواژ میانی «مَ » /ma/ در نقش اسم ظاهر میشوند مانند کشمکش، کنمکن و کاربرد آن در مفهوم تقابل و امرونهی است.
نمونههای آن عبارتست از: بندازبند، قدم ازقدم، لب ازلب، یکیازیکی.
نفی مصادیق آن اینگونه است: پختهنپخته، جویدهنجویده، بریدهنبریده، رفته نرفته، گفته نگفته، شسته نشسته، خواسته – نخواسته، دیده ندیده، جوشیده نجوشیده، رسیده نرسیده.
مثال هایی از تکرار افزوده کامل پایانی
همراه باپسوند «-ان» /an/
نمونههای آن عبارتند از: خندخندان، کشکشان، لنگل نگان، ناوناوان، غژغژان،چرخ چرخان ، لرزلرزان.
در این فرایند پس از واژه مکرر پسووند «-ان» افزوده شده که در نمونه های فوق نشاندهنده حالت است.
۲) همراه با پسوند « َ–ک» /ak/
تعدادی از رخدادهای آن عبارتند از:
خوش خوشک، نرمنرمک، بادبادک، غلغلک، غارغارک، روروک، جیرجیرک، نمنمک.
نمونه های دیگری از این تکرار افزوده کامل پایانی عبارت اند از پسوندهای «اکی، و ،ی، ه» که کلمات «راستراستکی، هولهولکی، سُرسُرکی، زورزورکی، غلغلکی، زیرزیرکی.» و «پخپخو ، لقلقو، هافهافو، نقنقو، زقزقو، غرغرو، جیغجیغو.» و «خال خالی، خطخطی، چل چلی، کُرکُری، فرفری، هُرهُری، سَرسَری، شُلشُلی، نازنازی، نمنمی.» و «فش فشه، چهچهه، غلغله، سُرسُره، جغجغه، غرغره، قهقهه، وروره.» نمونه هایی از این افزودهها هستند.
تکرار در شعر شاملو
در گریزی دیگر در مقاله ای با نام « کارکرد واج آرایی و تکرار در موسیقی و شعر احمد شاملو» با دسته بندی کردن موسیقی شعر فارسی به چهار قسمت موسیقی بیرونی (وزن عروضی)، موسیقی کناری (قافیه و ردیف)، موسیقی درونی (بدیع لفظی) و موسیقی معنوی (بدیع معنوی) آن دسته از آرایههای ادبی و اشعار شاملو که عناصر سازندهی آنها بر تکرار استوار است را بررسی و نقش این عناصر در ایجاد موسیقی درونی شعر را نشان داده است. خواندن اصل مقاله روح مطلب را بهتر بیان میکند و از خلاصه نویسی در این مورد خودداری میکنم و به چند تکه شعر از این مقاله اکتفا میکنم.
چندان که آفتاب بر آمد / چنان چون شبنمی/ پریده بود.
… که پاسخی به درستی بشنوید/ به درشتی بشنوید؟
انسان خداست/ حرف من این است/ گر کفر یا حقیقت محض است این سخن/ انسان خداست آری این است حرف من
اکنون که زیر ستاره دور/ بر بام بلند/ مرغ تاریک است/ که میخواند… اکنون که جدایی گرفته سیم از سنگ و حقیقت از رویا… اکنون که مسلک خاطره ای بیش نیست/ یا کتابی در کتابدان
… تجربهای است/غم انگیز/ غم انگیز/ به سالها و به سالها و به سالها…
آنگاه/ جهان به تمامی/ زمین و زمان به تمامی/ آسمان به تمامی….
تکرار در فصاحت بوستان
همینطور در مقالهای دیگر با عنوان «بررسی تاثیر تکرار در فصاحت بوستان» تکرار را در چهار بخش ۱) تکرار از دید بدیع شناسان ۲)پیوند دیالیکتیکی ذهن و زبان در شعر تعلیمی ۳)تکرار بدیعی در بوستان ۴) تکرار به عنوان عنصری معنا شناختی مرتبط با علم معانی در بوستان بررسی شده است.
شرح این آتش جانسوز نگفتن تا کی سوختم سوختم این راز نهفتن تا کی (وحشی بافقی)
ای به چشمت چشمه چشمه رازها پهنه پهنه راز در آوازها (محمود کیانوش)
ادبیات تعلیمی یا اثر تعلیمی، اثری است که دانشی را برای خواننده تشریح کند، یا مسائل اخلاقی، مذهبی و فلسفی را به شکل ادبی عرضه دارد ازین رو شاعر به جای درگیر شدن با فرم و صورتهای ادبی، دغدغهی بیان و انتقال پیام اخلاقی یا اندیشهی ایدئولوژیک نهفته در ذهن خود را دارد. تکرار موضوع برای بیان تعلیمی مطالب به کار میرود. تکرار در شعر و نوع تعلیمی ابزارب برای تاکید است، یعنی گوینده پیش از آنگه به زیباییشناسی این آرایهی ادبی توجه داشته باشد، به تاکید برخاسته از آن تکرار میاندیشد؛ زیرا هر تکراری مبین تاکید است.
مشو تا توانی ز رحمت بری که رحمت برندت چو رحمت بری
توانگر خود آن لغمه چون میخورد چو بیند که درویش خون میخورد
مکن تا توانی دل خلق ریش وگر میکنی، میکنی بیخ خویش
کسی از سربزرگی نباشد به چیز کدو سربزرگ باشد و بی مغز نیز
در انتها آرایهی تکرار در بوستان سعدی به عنوان یک اثر تعلیمی اخلاقی، در دو قلمرو علم بدیع و علم معانی شکل میگیرد. تکراری که مربوط به حوزهی بدیع است، بیشتر بعد موسیقیایی و زیبایی شناسانه دارد و از سطح کلام فراتر نمیرود. اندیشهی اخلاقگرایانه و تعلیمی سعدی نیز در تکرار معنا شناختی با هدف انتقال اندیشه از طریق کاربرد تکرار است.
ازین به بعد در هنگام تکرار یک کلمه در گفتار یا حین نوشتن یک متن به یاد زیباییهای تکرار و ظرفیتهای استفاده از تکرار در زبان باشیم و از این موضوع برای بهتر نوشتن استفاده کنیم.
مراجع
پست لینکدین را از خانم دکتر مونا دژبان مدیر گروه تولید محتوای واژهبان نقل قول کردم که آدرس وبسایتشون http://vajeban.com هست و کسب و کار جالبی رو اداره میکنند.
مقاله اول :
دکتر محمد دبیرمقدم ( استاد زبان شناسی دانشگاه علامه طباطبایی)، سیما ملکی (دانشجوی دکترای زبان شناسی دانشگاه علامه طباطبایی) که البته انشالله تا الان فارغ التحصیل شدهاند- «تحلیل صوری و معنایی فرایند تکرار کامل در زبان فارسی» – مجله زبانشناسی و گویشهای خراسان، دانشگاه فردوسی مشهد، علمی-پژوهشی، شماره پیاپی ۱۴- بهار و تابستان
مقاله دوم:
دکتر مسعود روحانی،محمد عنایتی قادیکلایی – « کارکرد واج آرایی و تکرار در موسیقی و شعر احمد شاملو» – فصلنامهی پژوهشهای ادبی سال ۷ شماره ۲۷ تابستان ۱۳۸۹
مقاله سوم:
بتول واعظ، روغیه کاردل ایلواری – «بررسی تاثیر تکرار در فصاحت بوستان»- مطالعات ربانی بلاغی- سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۰٫ شماره چهارم